Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-08@12:24:18 GMT

مداحی میثم مطیعی در عید فطر ۹۷ + فیلم و متن شعر

تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۱۹۰۳۸۰

مداحی میثم مطیعی در عید فطر ۹۷ + فیلم و متن شعر

‍‍‍‍‍‍

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همزمان با عید سعید فطر و برپایی نماز فطر، شما می توانید فایل تصویری مداحی میثم مطیعی مداح اهل بیت (ع) را اینجا دریافت کنید.



آمدی و دل ما بردی و رفتی‌ای ماه!
با تو خوش بود سحر‌های «بِکَ یا الله» [۱]

چه سحرها، چه سحر‌های خوشی بود و گذشت
چه خبرها، چه سفر‌های خوشی بود و گذشت

نظر لطف خدا بود که افتاد به ما
تشنگی، فرصت سیراب شدن داد به ما

یاد جوع و عطشِ روز قیامت کردیم
یاد ظهر عطش‌افروز قیامت کردیم [۲]

گفته بودم دل من! ماه شو و روشن شو
رمضان است، ز.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مَن‌ها بگُذر، ایمَن شو

به خدا چلّه عشق است همین سی‌روزه‌
می‌توان بار سفر بست همین سی‌روزه

گفته بودم که فقط چند سحر فرصت هست
چند بار‌ ای دل من! بغض تو این ماه شکست؟

روزی‌ات شد سفری در دل شب، با مولا؟
سفری تا سحرِ «فُزْتُ وَ رَبّ» با مولا؟ [۳]

تشنگی ذکر لب ما شده بود این یک‌ماه
روزه شد روضه لب‌های اباعبدالله

سوختیم آه به یاد لب عطشان حسین
یاد لب‌های ترک‌خورده طفلان حسین‌

ای خوشا آنکه سبکبار به عید آمده است
آنکه با وعده دیدار به عید آمده است

آنکه عیدانه ز لبخند امامش دارد
چشم بر آمدن ماه تمامش دارد

تو عزیز دوجهانی و فقیریم، فقیر
یوسفا «أَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ»، تو ما را بپذیر [۴]

نوبهارا! دل پرخون چمن را دریاب
روزه‌داران فلسطین و یمن را دریاب

طاقت امت جدّت به خدا طاق شده
آه خونین‌جگرا‌ن، شعله آفاق شده

کاش آیینه دل، مات جمال تو شود
عید ما رؤیت ابروی هلال تو شود

مادران شهدا! عید مبارک باشد‌
ای خوشا صبر شما، عید مبارک باشد

همسران شهدا! همسفران شهدا!
عید شد، می‌ر‌سد از فاطمه عیدی به شما

موسم بندگی یار مبارک باشد
مردم‌ای مردم بیدار! مبارک باشد

عید فطر آمده، باشیم به فکر فقرا
عید فطرآمده، «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا» [۵]

مردم ما دلشان صبر زلالی دارد
سفره کوچکشان نان حلالی دارد

همه هستند اگر نوبت ایثار شود
پای کارند اگر موسم پیکار شود

گله‌مندند، ولی حُجب و حیایی دارند
مردم ما چه گذشتی، چه وفایی دارند‌

ای نشسته صف اول! صف ایثار آنجاست
آن سوی «نرده» ... ببین... لذت دیدار آنجاست

نکند «نرده» میان تو و مردم باشد
دردِ دل‌ها پسِ این فاصله‌ها گُم باشد

دوستان! صدق و صفای دهه شصت چه شد؟
راستی حال و هوای دهه شصت چه شد؟ [۶]

آن مدیران جوانی که جهادی بودند
بی‌تکلّف، ز همین مردم عادی بودند

شور آن شعله مگویید که خاموش شده
«اختلاس» آمده، «اخلاص» فراموش شده‌

ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز
مانده بر شانه تو بار امانت برخیز

عَلم داد برافراز، که ملت هستند
دل به شاهینِ ترازوی عدالت بستند

همتت قطع ید دانه دُرشتان باشد
وای اگر دزدی از این قافله آسان باشد

وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی
داد و بیداد اگر رشوه بگیرد قاضی

شکر کن، این‌همه نعمت نرود از دستت
قدر دان، فرصت خدمت نرود از دستت

صف اول، صف خدمت، صف مردم‌داری
یک نفر نیست مخاطب، همه هستند آری

گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست
صف اول منشین، بین جماعت جا هست

سعی کن در سعه صدر شوی پیش‌قدم
رهبری گفت که من نیز صف اولی‌ام [۷]

گوش کن قصه پرغصه بیکاران را
شِکوه کارگران و کامیون‌داران را

چه شده ارز؟ که مات‌اند همه تاجر‌ها
نرخ مسکن چه شد؟ آه از دل مستأجر‌ها

کاش آرام کنیم این نگرانی‌ها را
سعی ما سد کند این موج گرانی‌ها را

معدن رنج، دل کارگران است هنوز
چشم مردم به عدالت، نگران است هنوز

میز را طعمه مکن‌ای که امیدی ست به تو
آن سوی میزِ تو چشمان شهیدی ست به تو

گره ار وا نکنی خود گره کار مباش
برنمی‌داری اگر بار کسی، بار مباش

همنشین با فقرا باش، همین است بهشت
خانه کن در دل ایتام چنین است بهشت

عید شد، آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی، نرود از یادت [۸]

عید رسوا شدن دشمن پیمان‌شکن است
روز یکدل شدن و جشن خروش وطن است

شد عیان بر همه دنیا که چهل سال چرا
بود ورد لب ما، مرگ به تو آمریکا...

چند روزی به تو و عهد تو دادیم زمان
چند روزی محک تجربه آمد به میان

تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد
تا سیه‌روی شود هر که دُروغش باشد [۹]

هان! مپندار که پیمان‌شکنی آسان است
نقض این عهد میندیش که بی‌تاوان است

پنجه در پنجه مشو روبهکا! با شیران
آن که با آن طرفی، جان جهان است: ایران

یک‌شبه بر طمع خام شما پایان داد
موشک ما که در آفاق شما جولان داد

پشت گوشت بنویس این سخن، این سیلی را
که یکی گر بزنی، می‌خوری از ما ده تا [۱۰]

شریان‌های حیاتی جهان در کف ماست
تنگه هرمز و دریای عمان در کف ماست

صبر کن روز پریشان شدنت نزدیک است
لحظه سختپشیمان شدنت نزدیک است

قفل تعلیق به امید خدا میشکنیم
هرچه زنجیر کشیدی همه را میشکنیم

چرخه هسته‌ای از نو به تکاپو افتد
آب رفته همه باز آید و در جو افتد

دست تو رو شد و شرّت کم و ننگت افزون
پنجه از دستکش مخملی‌ات زد بیرون [۱۱]

شرّ تو از سرمان کم شده حمداً لله
دشمنی‌هات مسلم شده حمداً لله

دولت ما شده هشیارتر، إن‌شاءالله
مجلس ما شده بیدارتر، إن‌شاءالله

دل به لبخند که بستیم؟ خدایا! توببخش
پای عهد که نشستیم؟ خدایا! توببخش

حیف از آن سعی و از آن آمدن و رفتن‌ها
که شده با لگد بوالهوسی باد هوا

دشمن است او، چه سگ زرد و چه روباه سیاه
دشمن است او، چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه

باید این تجربه در «مدرسه تدریس» شود
سند محکم بدعهدی ابلیس شود

دل به لبخند که بستیم، عدو غدار است
وقت اظهار «اَشداءُ علی الکُفار» است

پس اگر ذکر تبرای کسی گشته قضا
حال فریاد کند مرگ بر آمریکا را...

گفته بودند که امضای فلان تضمین است
نه فلان ماند و نه امضاش، حقیقت این است [۱۲]

زان هیاهو چه به جا مانده به غیر از اسمش
جسدی مانده ز برجام و ز روح و جسمش

بوی فاسدشدنش نیز بلند است بلند
اُدکلن‌های اروپایی اگر بگذارند

اُدکلن‌های اروپایی بی‌خاصیتی
که ندارند به جز گیج شدن منفعتی

این اروپا مگر آن نیست که در سعدآباد
بست پیمان و بلافاصله دادش بر باد؟

ترس و ترساندنِ از جنگ غلط بود غلط
ترس، دروازه به تحریم گشوده‌ست فقط [۱۳]

مشکلی نیست که با همّت ما حل نشود
کار‌ها کاش به برجام معطّل نشود

آنچه باعث شده تحریم شود طاقت‌سوز
اقتصادی‌ست که وابسته به نفت است هنوز

نفت ما جوهر امضا شدن تحریم است
نفت ما خونِ دمادم به تن تحریم است

تکیه بر همت خود کن که فرج خواهد شد
ما برآنیم که تحریم، فلج خواهد شد

پشت سر لشکر فرعون و مقابل، دریاست
ذره‌ای ترس به دل راه مده، حق با ماست

نیل اگر هست عصا در کف موسا هم هست
مژده «إِنَّ مَعِیَ رَبِّی» آقا هم هست [۱۴]

باتوام‌ای سند جعلی باران دیده!
موریانه‌زده! طومارِ به هم پیچیده!‌

ای به هر جنگ جهان، نحسی نام تو دلیل
ننگ بادا به تو و مرگ به تو اسرائیل‌

ای که از عمر تو جز بیست خزان برجا نیست
حرص بیهوده نخور، نام تو در فردا نیست

از سوی کرب و بلا عازم راه قدسیم
روز پیکار همه عضو سپاه قدسیم

قدس‌ای قدس! پی یاری تو از همه سو
میرسد لشکر پیروز "رِجالٌ صَدَقوا"

می‌رسیم از ری و بلخ و نجف و شام و حجاز
صف به صف تا که بخوانیم به صحن تو نماز

مژده‌ای قدس که آیات رهایی با ماست
بزن‌ای قلب فلسطین که صدایت زیباست

رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود
رود، آن است که در راه مردّد نشود

چشم این رود چهل‌ساله به دریاست هنوز
یک جهان، نهر دعا پشت سر ماست هنوز

اولین بارقه صبح سپید است امید
نفس زخمی جانباز و شهید است امید

دشمنانی که گرفتند شهید از من و تو
وای از آن دم که بگیرند امید از من و تو

دل ما مانده به پیروزی فردا روشن
دل ما روشن و راه حججی‌ها روشن

*****

پی‌نوشت‌ها:

۱. بخشی از دعای قرآن به سر گرفتن در شب‌های قدر

۲. اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ. با گرسنگی و تشنگی روزه به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت باشید. عیون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج. ۱ ص. ۲۹۵

۳. «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» کلامی است از امام علی (ع) به معنای «قسم به خداى کعبه، رستگار شدم» که پس از ضربت خوردن بر زبان آورده است. عالمان مختلفی از شیعه مانند سید رضی، ابن شهر آشوب و از اهل سنت مانند ابن اثیر و بلاذری این کلام را نقل کرده‌اند. تعداد اندکی از منابع متأخر تعبیر «فزت برب الکعبة» را نقل کرده‌اند.

۴. فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ﴿یوسف، ۸۸﴾ پس هنگامى که (مجدداً) بر یوسف وارد شدند، گفتند: اى عزیز! قحطى، ما و خاندان ما را فراگرفته و (براى خرید گندم) بهاى اندکى با خود آورده‌ایم.

۵. قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا ﴿شمس، ۹﴾ به راستى رستگار شد، آن کس که نفس خود را تزکیه کرد.

۶. دهۀ شصت یعنی دهۀ اوّل پیروزی انقلاب و دهۀ حیات بابرکت امام بزرگوار. برادران و خواهران عزیز! دهۀ شصت، یک دهۀ مظلوم است؛ دهۀ تعیین‌کنندۀ در سرنوشت ایران و ایرانی، دهه‌ی فوق‌العاده مهم و حسّاس و درعین حال ناشناخته و اخیراً به‌وسیلۀ برخی از بلندگو‌ها و صاحبان بلندگو‌ها مورد تهاجم؛ دهۀ شصت را مورد تهاجم قرار میدهند. دهۀ شصت، دهۀ آزمون‌های بزرگ و دهۀ پیروزی‌های بزرگ است. (بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (رحمه‌الله)، در تاریخ ۱۳۹۶/۰۳/۱۴)

۷. خود بنده هم صف اوّلی هستم. صف اوّل یک نفر نیست که؛ ما، هم مدعى بودیم و هم صف اوّلى. در آن شعر هم هست: «ما مدعیان صف اول بودیم»، ولی معلوم شد خبر‌ها جای دیگری است؛ دیگرانی را بردند و ما‌ها جا ماندیم. هیچ خسته نشوید. اگر بنای بر خسته‌شدن بود آن‌هایی که قبل از انقلاب زندان رفتند و کتک خوردند و تبعید شدند باید خسته می‌شدند. (دیدار رهبر انقلاب با مداحان مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین، در تاریخ ۱۳۹۶/۷/۹ ، به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان)

۸. ساقیا آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی مرود از یادت. مطلع غزل شمارۀ ۱۸ دیوان حافظ.

۹. خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه‌روی شود هر که دَرو غش باشد. بیتی از غزل شمارۀ ۱۵۹ دیوان حافظ. مصرع دوم را برخی به غیر از «در او غش» (ناصافی در آن) به صورت «دُروغش» (او را ناراستی) نیز خوانده‌اند.

۱۰. امروز جوانان ما توانسته‌اند به قدرت موشکی اوّل منطقه تبدیل بشوند. دشمن می‌داند که اگر یکی بزند، ده تا می‌خورَد. پس موشک، مایۀ امنیّت و نقطۀ قوّت است. ببینید؛ دشمن روی مسئلۀ موشکی متمرکز می‌شود. عدّه‌ای هم متأسّفانه در داخل با دشمن هم‌صدا می‌شوند که «آقا چه فایده‌ای دارد؟» (بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۱۳ )

۱۱. می‌گویند ما به سمت ایران دست دراز کردیم. خُب، این چه جور دستی است؟ اگر دستی دراز شده باشد که یک دستکش مخمل رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنی باشد، این هیچ معنای خوبی ندارد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار زائران و مجاوران بارگاه حضرت علی‌بن‌موسی الرضا (ع)، در تاریخ ۱۳۸۸/۱/۱)

۱۲. جان کری، وزیر امور خارجۀ آمریکا تعهد داده است که مصوبۀ جدید سنا بر اجرای برجام تأثیر نخواهد گذاشت و نامۀ وزیر امور خارجۀ آمریکا تضمین‌کنندۀ اجرای برجام در مسیر اصلی آن است. (گفتگوی زندۀ عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجۀ کشور، با شبکۀ یک سیمای جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۱۳۹۴/۸/۳۰ )

۱۳. گاهی می‌شنویم و در گذشته شنفته‌ایم که بعضی‌ها فرض کنید گفته‌اند «ما که آمدیم مسئولیّت پیدا کردیم، توانستیم سایۀ جنگ را از سر کشور [برداریم]»؛ نه، این حرف‌ها، حرف‌های درستی نیست؛ از بنده بشنوید، آنچه سایۀ جنگ را، سایۀ تعرّض دشمن را در طول این سال‌های متمادی از سر این کشور رفع کرده، حضور مردم بوده است. (بیانات رهبری در دیدار کارگران، به مناسبت روز کار و کارگر، در تاریخ ۱۳۹۶/۲/۱۰)

۱۴. قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿شعراء، ۶۲﴾ (موسى به آنان) گفت: چنین نیست، قطعاً پروردگارم با من است و مرا هدایت خواهد کرد.

وقتی که این دو جمعیت به حدی رسیدند که دیگر همدیگر را از دور می‌دیدند، یعنی این‌ها می‌دیدند که آن‌ها دارند می‌آیند، آن‌ها هم این‌ها را می‌دیدند؛ قالَ اصحبُ موسی اِنا لَمُدرَکون، پدرمان در آمد، از دست رفتیم؛ قالَ کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین؛ ببینید این درس است: با خدا باشید، خدای متعال مگر وامی‌گذارد بنده‌ای را که با او باشد؟ (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۵ )


کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

انتهای پیام/

 

متن اشعار مطیعی در نماز عید فطر

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: میثم مطیعی مداحی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۱۹۰۳۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد

زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.

هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

بر همین اساس  با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم که نگاهتان می‌شود:

*از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟

اجازه می‌خواهم با یک شعر شروع کنم؛

هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / ‏از انتصاب حضرت ختمی ماب شد

مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / ‏مخلوط با غبار ره بوتراب شد

این انتصاب ما که بر او نوحه گر شویم / ‏ قبل از ولادت من و عالیجناب شد

بر هر زبان اجازه ذکرش نمی‌دهند / ‏ خفاش کی مدیحه گر آفتاب شد

زیر سوال گر برود ذاکر علی / ‏ باید برای فاطمه فکر جواب شد

رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانی اش / ‏ مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / ‏ گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد

در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی می‌روم خجالت می کشم که بگویم مداحم و می‌گویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت می‌گفتم من مداحم.

حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا می‌رفتم می‌گفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله می‌دانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود می‌گفت و می‌نوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش می‌خواند. عمویم هم در سال‌های قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف می‌شدند نوحه می‌خواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت می‌گذاشتند و صدایش را ضبط می‌کردند. مردم می‌گفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه می‌خواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهج‌البلاغه و رساله امام را برای مردم می‌خواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود می‌گفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.

یادم است که اولین نوحه‌ام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛

خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار

قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم

این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.

من فقط نوحه می‌خواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود.) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمی‌شناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد. من هم کنار ایشان می‌خواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را می‌دید در برنامه‌های مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن می‌کرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی می‌کرد.

در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتاب‌ها را ورق ورق کرده و در بین میوه‌های چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتاب‌ها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغ‌ها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان می‌شد.

علاوه بر خواندن کم کم مطالعه‌ام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهج‌البلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهج‌البلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیا شناسی می‌آموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین می‌کند طلحه و زبیر را به محاکمه می‌کشد، شیطنت معاویه را برملا می‌کند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه می‌کشاند.

*شما کدام لشکر بودید؟

ابتدا کردستان و گردان‌های جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداری‌ها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگان‌های رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم. در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادت‌ها و ولادت‌ها می‌خواندم. آقا عزیز همیشه می‌گفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سال‌ها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم. می‌توانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استان‌های مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.

مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ می‌شناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمی‌توانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی می‌شد که می‌دیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب می‌کردند. تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آورده‌ام.

از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد می‌رفتم به نجاری ایشان سر می‌زدم، می‌نشستم و با ایشان صحبت می‌کردم و از ایشان اجازه می‌گرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم. اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدم‌ها حتی از یک بچه‌ای که می‌دیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشت ساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمی‌خواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم. این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.

*درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتاب‌های خودتان کدام را مهم‌تر می‌دانید و علتش چیست؟

تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتاب‌های حقوقی من در دانشگاه تدریس می‌شود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رسته‌های مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بین‌المللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخش‌های این کتاب می‌توان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومی سازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.

حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتاب‌های تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیام رسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط می‌گرفتند.از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.


 

سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایره‌المعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است. اما در حوزه مداحی سه تا از کتاب‌هایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بی غبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحه‌ای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بی نظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتل شناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم می‌دانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمی‌رسیدیم. روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.

به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتل شناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتل شناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.

کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم. این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان بارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمی‌دهند. اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتاب‌ها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمع‌آوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.

متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزه‌ها دیده نمی‌شود، به خصوص حوزه‌هایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاری‌هایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام می‌دهد. اما بقیه تشکل‌ها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربه‌ای که تشکل‌های مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمی‌توان جبران کرد. از وقتی که این تشکل‌ها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضان‌ها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام می‌داد اما متأسفانه تشکل‌ها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.

من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأت‌های شهرها و استان‌ها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم این‌طور شده است. طوری که الان وقتی برنامه‌ای می‌گیرند زیاد رسانه‌ای نمی‌کنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانه‌هایی که آماده می‌کنند، می‌گویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأت‌ها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.


 

ساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلی‌ترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی می‌بینید؟

رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید می‌کند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام می‌دهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام می‌دهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمی‌برد. مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.

مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خواننده‌ها هم همین کار را می‌کنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم. داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید. این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را می‌رساند، نمی‌شود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلی‌ها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه می‌کنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح می‌داند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه می‌گذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند. مداحی که می‌آید در رسانه ملی می‌گوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمی‌داند یا می‌داند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک می‌زند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی می‌زند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.

به قول شاعر:

دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / ‏ به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی

مرا روزی خور خوان خسان کردند و می‌ترسم / ‏ در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی

چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی

خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / ‏ که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی

مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / ‏ که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی

خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتاب‌های ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است. مداح باید بتواند از این کتاب‌ها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمی‌توانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا می‌توانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتاب‌های مرجع آشنایی ندارند. من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همه اش را می‌خواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را می‌دانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمی‌شناسد و فقط یک چیزی شنیده است.

وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمی‌داند، چطور می‌خواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که می‌گویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد. باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد. توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهم‌تر و واجب تر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفه‌ای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بی سند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب می‌باشد.

ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام می‌شد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار می‌شود، این شرایط جدید می‌طلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبت‌هایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبت سازی ها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است. مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعت‌ها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را می‌رساند، ضمناً سختی کار را هم می‌رساند. مداح باید وقتی حرفی می‌زند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بی سند نمی‌زند.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • پائز لبخند را به چهره این بازیکن برگرداند!
  • حیرت آهنگران از مداحی‌ با «جدی می‌فرمایید»
  • ببینید | حیرت آهنگران از مداحی‌ با سبک و ریتم «جدی می‌فرمایید»
  • قانون اختصاص خودرو داخلی به ایثارگران دوباره تمدید شد
  • واکنش آهنگران به مداحی با سبک و ریتم جدی می‌فرمایید! | ویدئو
  • محتوای فرهنگی برای کاروان‌های حج استان سمنان تدوین شود
  • مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد